ما دوست داریم با ریش کوچک خود همراه شویم تا در بزرگسالان با اعتماد به نفس ، همدلی ، شاد و موفق رشد کنیم. عینک روانشناس را می گذاریم. ما نه تنها به تجربه ، شهود و نظریه های مهم متکی هستیم بلکه از تحقیقات نیز بهره می بریم. از آنجا که شاخه های مختلف تحقیق به این سؤال ها پرداخته اند:

• چه چیزی باعث تقویت کودکان ، نوجوانان و بزرگسالان می شود؟
• چگونه می توان اعتماد به نفس ، عزت نفس و اعتماد به نفس را ارتقا داد؟
• کدام شرایط در زندگی روزمره برای اعتماد به نفس ، اعتماد به نفس و اعتماد به نفس ما مهم است؟
• چگونه کودکان می توانند از شرایط دشوار زندگی به یک مرد ایستاده واقعی تبدیل شوند؟
• چه عواملی در زندگی شاد نقش دارند؟

نظریه های انتساب / تحقیقات
نظریه های انتساب این مشاهدات را در نظر می گیرند که مردم به طور غریزی دلایل وقایع را جستجو می کنند. همه ما سعی می کنیم زندگی خود را در متن قرار دهیم. نظریه های انتساب فرض بر این است که انتساب های مختلف دلایل موفقیت و عدم موفقیت تأثیر زیادی در تجربه و رفتار ما دارد. بین انتسابهای مختلف علل ، که به آن اسناد نیز گفته می شود ، تمایز قائل می شود. در جدول زیر دلایل مختلفی وجود دارد که نشان می دهد:

تخصیص

به عنوان مثال ، دانشجویی که امتحان را ناکام می کند می تواند بگوید:

Biber_Fertigmachen"من خیلی بد بودم زیرا من خیلی احمق / غیر ماهر هستم" (انتساب پایدار در شخص)
"من به این دلیل که به اندازه کافی آماده نشده ام یا از یک استراتژی یادگیری خوب استفاده نکردم شکست خوردم." (انتساب قابل انتساب ، تغییر قابل تغییر)
"معلم به سادگی نمی تواند توضیح دهد" (انتساب پایدار در خارج از شخص)
"من این بار فقط بدشانس بودم" (خارج از شخص ، انتساب قابل تغییر)
تحقیقات انتسابی نشان می دهد که ویژگی های علی خاص می تواند عواقب مهلکی داشته باشد: برخی از الگوها با ترس های بیشتر و افزایش علائم افسردگی همراه هستند. والدین و معلمان غالباً نقش مدل های نقش را بازی می کنند ، که در آن کودکان دیدگاه های خاصی را یاد می گیرند. تحقیقات انتساب از ما در این سوال پشتیبانی می کند که چه نوع بازخوردی به کودکان و جوانان کمک می کند:

برای خوشحال شدن از دستاوردها و موفقیتهایشان
اجازه ندهید که شکستها و عملکرد ضعیف شما را فروکش کنند
برای غلبه بر ترس
احساسات غم انگیز را کاهش دهید
تحقیق در مورد خود نظم و کنترل خود
اعتماد به نفس ما هنگام غلبه بر بحران ها و تجربه هایی که می توانیم با تلاش هایمان به اهداف خود برسیم افزایش می یابد. برای اینکه بتوانیم این کار را انجام دهیم ، به نظم و انضباط خود نیاز داریم: به عنوان مثال ، کودک آگاهانه برای حفظ دوستی به جای اینکه فشار بی انگیزگی را بپردازد یا آن را به دیگری بازپرداخت کند ، تصمیم می گیرد که کودک دیگری را ببخشد. یک جوان وقت آزاد خود را فدا می کند تا بتواند در امتحان نهایی با هدف باز نگه داشتن فرصت کارآموزی خوب آماده شود. یک فرد بالغ در برابر وسوسه به تعویق انداختن دوره تناسب اندام برای یک هفته ، تنقلات بر روی یک تکه کیک یا ادامه دادن سیگار مقاومت می کند - همه به نفع یک زندگی سالم تر است.
تحقیقات در مورد خودکنترلی نشان می دهد که توانایی به تعویق انداختن پاداش ها و غلبه بر فعالیت های ناخوشایند ، ارزش آن در طلا است.

اینگونه است که افراد دارای سطح بالای نظم و انضباط ، از این مزیت بهره مند می شوند:
• موفقیت بیشتر در مدرسه و محل کار (صرف نظر از
نسبت هوش) • روابط پایدار
• سلامت بهتر
• وسایل مالی بیشتر
• رضایت از زندگی بالاتر
• مشکلات کمتری در قانون ، مشکلات روانی ، احساسات منفی

تحقیقات در مورد خود نظم و انضباط عمدتا توسط روانشناس اجتماعی والتر میشل انجام شد ، که با "آزمایش های مارشملو" انقلابی خود در دهه 1970 باعث ایجاد حساسیت شد. میشل با این سؤال که چگونه کودکان به خوبی می توانند جوایز را به تعویق بیاندازند ، پرداخت. وی کودکان را به یک آزمایشگاه در دانشگاه دانشگاه استندفورد دعوت کرد و به آنها آب نبات سرو کرد. این آزمایشگر برای بچه ها توضیح داد که یا می توانند بلافاصله آب نبات را بخورند یا می توانند منتظر برگرداندن آزمایشگر باشند. در حالت دوم ، آنها شیرینی دوم را به عنوان پاداش دریافت می کنند. میشل متوجه اختلافات شدیدی بین کودکان شد. بعضی از کودکان بلافاصله آب نبات را خوردند ، برخی دیگر توانستند خود را برای چند دقیقه کنترل کنند. امتحانات پیگیری چند سال بعد چیزهای حیرت انگیز را نشان داد: کودکانی که بهتر توانستند منتظر بمانند و پاداش را در آزمایش به تعویق انداختند ، نمرات بهتری نشان دادند ، محبوبیت بالاتری در بین همکلاسی ها و معلمان و سلامتی بهتر در جریان رشد داشتند. ویدئوی زیر روند برگزاری چنین آزمایش "Marshmallow" را نشان می دهد و به ما نشان می دهد که تعویق پاداش چقدر دشوار است:

این شاخه از تحقیقات ، اطلاعات مهمی در مورد چگونگی یادگیری کودکان و نوجوانان از خودکاری را در اختیار ما قرار می دهد و بنابراین در دستیابی به اهداف شخصی خود و در نتیجه تقویت اعتماد به نفس آنها نیز پشتیبانی می شود.

تحقیق در مورد ناتوانی آموخته
میزان بالایی از اعتماد به نفس نیز براساس تجربه ای استوار است که می توانیم به طور فعال محیط خود را شکل دهیم و قادر به کنار آمدن با شرایط دشوار هستیم. از طرف دیگر ، ناتوانی وجود دارد - می توان آن را برعکس اعتماد به نفس توصیف کرد.

افراد درمانده:

کمی به خودشان اعتماد دارند
پس از ناکامی به سرعت تسلیم شوید
از مشکلات جلوگیری کنید
مفهوم درماندگی آموخته شده برای اولین بار توسط روانشناس مارتین سلیگمن ارائه شد. وی (از دیدگاه امروز وحشتناک!) مطالعاتی را در این زمینه با سگهایی انجام داد که شوک الکتریکی به آنها داده شد. وی در معروف ترین مطالعه خود ، "طرح آزمایشی سه گانه" ، سه گروه سگ را تشکیل داد. دو گروه از این افراد دچار شوک الکتریکی و یک گروه به عنوان گروه کنترل عمل کردند. سلیگمن به گروهی از سگها اجازه داد که روش دردناک را کنترل کنند: سگها آموختند که با کار کردن اهرم یا چرخ با پوزه خود ، این شوکهای برقی را خاتمه دهند. گروه دوم سگها شوک الکتریکی غیرقابل کنترل داشتند و نمی توانند کاری در مورد آنها انجام دهند. سلیگمن توانست نشان دهد چنین غیرقابل کنترل ، حوادث منفی منجر به ناتوانی می شود: سگ هایی که آموخته اند که می توانند با آن برخورد کنند و وضعیت منفی را پایان دهند می توانند در آزمایش های بعدی خود را از موقعیت های دردناک رهایی دهند. سگهایی که هیچ کنترلی بر روی شوکهای برقی نداشتند ، پس کاملاً منفعلانه رفتار کردند: آنها دیگر سعی در فرار از موقعیتهای دردناک نداشتند ، اما اجازه دادند این لحظات با یک زمزمه و درهم و برهم بگذرد. سلیگمن فهمید که موجودات زنده دیگر نمی توانند مشکلات را حل کنند ، خود را از موقعیتهای منفی رهایی بخشند و وقتی تجربه می کنند که با درماندگی در معرض محیط خود قرار دارند ، از عهده فرمانداری برمی آیند. همچنین در آزمایش های بعدی خود را از موقعیت های دردناک رهایی بخشید. سگها که هیچ کنترلی بر روی شوک های برقی نداشتند ، متعاقباً کاملاً منفعلانه رفتار کردند: آنها دیگر سعی در فرار از موقعیت های دردناک نداشتند ، بلکه اجازه دادند این لحظه ها با یک زمزمه و درهم و برهم بگذرد. سلیگمن فهمید که موجودات زنده دیگر نمی توانند مشکلات را حل کنند ، خود را از موقعیتهای منفی رهایی بخشند و وقتی تجربه می کنند که با درماندگی در معرض محیط خود قرار دارند ، از عهده فرمانداری برمی آیند. همچنین در آزمایش های بعدی خود را از موقعیت های دردناک رهایی بخشید. سگها که هیچ کنترلی بر روی شوک های برقی نداشتند ، متعاقباً کاملاً منفعلانه رفتار کردند: آنها دیگر سعی در فرار از موقعیت های دردناک نداشتند ، بلکه اجازه دادند این لحظه ها با یک زمزمه و درهم و برهم بگذرد. سلیگمن فهمید که موجودات زنده دیگر نمی توانند مشکلات را حل کنند ، خود را از موقعیتهای منفی رهایی بخشند و وقتی تجربه می کنند که با درماندگی در معرض محیط خود قرار گرفته اند ، فرمانده را به دست می گیرند. برای فرار از موقعیت های دردناک ، اما بگذارید این لحظه ها خودشان را به لرزه و هجوم برسانند. سلیگمن فهمید که موجودات زنده دیگر نمی توانند مشکلات را حل کنند ، خود را از موقعیتهای منفی رهایی بخشند و وقتی تجربه می کنند که با درماندگی در معرض محیط خود قرار دارند ، از عهده فرمانداری برمی آیند. برای فرار از موقعیت های دردناک ، اما بگذارید این لحظه ها خودشان را به لرزه و درهم و برهم زدن برسانند. سلیگمن فهمید که موجودات زنده دیگر نمی توانند مشکلات را حل کنند ، خود را از موقعیتهای منفی رهایی بخشند و وقتی تجربه می کنند که با درماندگی در معرض محیط خود قرار گرفته اند ، فرمانده را به دست می گیرند.

اگر مفهوم درماندگی آموخته شده را به افراد منتقل کنید ، متوجه خواهید شد که کودکان با مشکلات یادگیری و / یا مشکلات رفتاری به طور خاص مجبور هستند در زندگی روزمره خود بسیار ناتوان کننده را تجربه کنند. به عنوان مثال ، آنها برای امتحان آماده می شوند و تلاش زیادی را برای آن انجام می دهند ، اما در پایان دوباره می نویسند که نمرهای بد است. بنابراین هیچ ارتباطی بین اقدامات خود (آمادگی آزمون) و نتیجه (نمره خود) مشاهده نمی کنید. در نتیجه ، اعتماد به نفس آنها غالبا رنج می برد. جملات معمولی مانند: "من به هر حال نمی توانم این کار را انجام دهم!" یا "من خیلی احمق هستم!" این نگرش را بازتاب می دهد. برای محافظت از خود ، کودکان دلسرد اغلب به طور کامل از یادگیری امتناع می ورزند. تمرینات در خانه اغلب با اشک و یا بیرون آمدن خشم به پایان می رسد.

کودکان با مشکلات رفتاری موارد مشابهی را تجربه می کنند. بارها و بارها احساس می کنند که به دلیل افزایش تمایل به حرکت ، طراحی بازی طوفانی و یا تمایل ابراز "تعیین کننده" ، فرزندان دیگر را آزار می دهند. در نتیجه ، آنها اغلب توسط معاصران اجتناب می شوند ، از بازی خارج می شوند ، دیگر دعوت نمی شوند و حتی مضحکه نمی شوند. با گذشت زمان ، بسیاری از این کودکان اطمینان بیشتری پیدا می کنند: "من می توانم کاری را که می خواهم انجام دهم ، به هر حال دوستانی پیدا نمی کنم - هیچ کس از من خوشش نمی آید." آنها احساس تنهایی می کنند و راهی برای برقراری ارتباط با کودکان دیگر نمی بینند. در این موارد نیز لازم است که افراد تحت تأثیر تجربیات کنترلی جدید به این معنی ارائه شود: "من می توانم با دیگران ارتباط برقرار کنم ،

حالت ارتجاعی
مقاومت در سالهای اخیر تقریباً به یک کلمه کلیدی تبدیل شده است. این اصطلاح از انگلیسی "resilience" گرفته شده است (انعطاف پذیری ، انعطاف پذیری ، خاصیت ارتجاعی) و بیانگر توانایی

با موفقیت با شرایط استرس زا برخورد کنید.
اجازه ندهید که شرایط دشوار شما را پایین بیاورد.
تحقیقات تاب آوری بررسی می کند که چرا برخی از کودکان با وجود شرایط نامساعد زندگی (مثلاً فقر ، اعتیاد به والدین ، ​​خشونت در خانواده) رشد مثبتی دارند و چرا برخی از افراد موفق می شوند به سرعت از تجربیات آسیب زای بهبود یابند.

یکی از مهمترین مطالعات در این زمینه ، مطالعه Kauai است که بیش از 40 سال در جزیره کائوآ با تقریبا 900 کودک انجام شد. می توان نشان داد که 1/3 از کودکان ، که در دوران کودکی در معرض چندین عامل استرس زا بودند ، در بزرگسالان با اعتماد به نفس ، با اعتماد به نفس و کارآمد رشد پیدا کردند. چه چیزی این کودکان را از کسانی که هنوز در بزرگسالی با سرنوشت خود می جنگند ، متمایز کرده است؟ این مطالعه تفاوتهای سیستماتیک در دوران نوزادی ، خردسالی و بزرگسالی را نشان داد. شرایط خانواده نیز نقش مهمی ایفا کرده است.

تحقیقات انعطاف پذیری سرنخ هایی را برای ما نشان می دهد که چه عواملی باعث تقویت کودکان در زندگی می شود. این به ما کمک می کند تا پاسخ این سؤال را بیابیم: والدین ، ​​معلمان و سایر مراقبان چه چیزهایی را می توانند مورد توجه قرار دهند تا بتوانند رشد مثبت کودک را آغاز کنند - حتی اگر شرایط نامساعد باشد؟

شعبه پژوهش روانشناسی مثبت
شاخه تحقیق از روانشناسی مثبت به روانشناسی مارتین سلیگمان برمی گردد و به این سؤال متمرکز است که چگونه افراد می توانند بهزیستی خود را در مراحل مختلف زندگی بهبود بخشند و در زندگی روزمره احساس خوشبختی بیشتری کنند. ملاحظات نظری ، نتایج تجربی و توصیه های عملی روانشناسی مثبت نشان می دهد که نقاط قوت و ارزش های شخصیتی که به عنوان مهم درک می شوند نقش مهمی ایفا می کنند و به این بستگی دارد که چگونه می توانیم از این نقاط قوت و ارزش ها در زندگی روزمره خود زندگی کنیم و نمایان کنیم. ، بنابراین ، روانشناسی مثبت سرنخهای مهمی را ارائه می دهد که تغییرات کوچک در زندگی روزمره چگونه به کودکان ، نوجوانان و بزرگسالان کمک می کند تا زندگی شادتری داشته باشند.

تحقیقات پیوند و رابطه
نمایندگان مشهور تئوری دلبستگی مانند جان بولبی ، مری آینزورث و هری هارلو تصور می کنند که کودکان در سالهای اولیه زندگی از سبک دلبستگی خاصی برخوردار می شوند. منظور از سبک اتصال این ظرفیت استخانواده دوستانروابط سالم با دیگران برقرار و حفظ کنید. بدین ترتیب سبک دلبستگی بر ارتباط پایدار با یک مراقب مهم متمرکز است ، که کودک را از امنیت ، آسایش ، مراقبت و پشتیبانی از وی تأمین می کند. جدایی از مراقب ، از طرف دیگر منجر به استرس شدید از طرف کودک می شود. تحقیقات ضمیمه نشان می دهد که دلبستگی ایمن به ویژه هنگامی که مراقبان به سرعت ، با اطمینان و مناسب به نیازهای کودک پاسخ می دهند ، ایجاد می شود ، به عنوان مثال با گرفتن و آسایش کودک در طی چند ثانیه هنگام گریه. در نتیجه ، نمایندگان نظریه دلبستگی ، اعتقاد را به مرور زمان از طرف کودک ایجاد می کنند:

من می توانم پشتیبانی را بسیج کنم و به عنوان یک شخص دوست داشتنی هستم
انسانهای همسرم قابل اعتماد هستند و نیازهای من را جدی می گیرند
افراد دیگر وقتی به آنها احتیاج دارید در آنجا هستند
این اعتقادات ، سبک های دلبستگی نسبت به طول عمر نسبتاً پایدار است ، اما با تجربیات جدید در روابط عاشقانه و دوستی می توان تا حدودی در بزرگسالی و بزرگسالی تغییر کرد.

هزاران مطالعه از تحقیقات دلبستگی نشان می دهد که کودکان و بزرگسالانی که توانسته اند چنین سبک دلبستگی ایمن ایجاد کنند ، در زندگی بهتر عمل می کنند. حوزه عملکرد نشان می دهد که یک پیوند مطمئن با رشد شناختی موفقیت آمیز مرتبط است: کودکان و بزرگسالان با خیال راحت با انعطاف پذیری ، کنجکاوی و باز به چشم اندازهای مختلف در تفکر خود عمل می کنند. علاوه بر این ، آنها در مدرسه موفق تر هستند. پیوند امن همچنین نشان می دهد که در زمینه اجتماعی از مزیت هایی برخوردار است: کودکان دارای پیوند امن قادر به تنظیم احساسات خود و حمایت از دیگران در لحظه های مهم هستند. آنها همچنین بهتر با دیگران ارتباط برقرار می کنند ، با تعاون بیشتری رفتار می کنند و با حساسیت بیشتری نسبت به همنوعان خود واکنش نشان می دهند.

علاوه بر این ، افراد دارای امنیت و امنیت دارای عزت نفس بالاتری هستند: تصویر خود مثبت تر و بالغ تر است ، آنها خود را بهتر می شناسند و از نقاط قوت و ضعف خود آگاه هستند.

در کل ، تحقیقات دلبستگی نشان می دهد که روابط خوب با مراقبین مهم برای رشد سالم و مثبت ضروری است. نتایج پاسخهای مهمی به سوالات ارائه می دهند:

چه عواملی به والدین و فرزندان کمک می کند تا روابط خوب و پایداری با یکدیگر برقرار کنند؟ کدام ویژگی های کودکان ، اما همچنین رفتارهای نیت والدین ، ​​می تواند ایجاد پیوند امن را دشوار کند؟ چگونه ما به عنوان یک خانواده حتی در شرایط درگیری به یکدیگر دسترسی پیدا می کنیم؟

تحقیق د مورد علم مرموز روانشناسی و تاثیر آن در زندگی

تحقیق در مورد موثرترین روش انتقاد در جامعه امروزی

تحقیقی در مورد نژادپرستی و تعریف آن

تحقیق در مورد اعتماد به نفس و عزت نفس

مقاله خاطرات زندگینامه: شعر و حقیقت

دانلود پروژه های تحقیقی با محتوای با کیفیت

تحقیق درباره داروهای خانگی و تأثیر تغذیه کننده یا زیبایی بر موهای انسان.

، ,های ,کودکان ,نشان ,یک ,دهد ,می کنند ,می دهد ,به نفس ,خود را ,اعتماد به ,منفی رهایی بخشند ,کاملاً منفعلانه رفتار ,برهم بگذرد سلیگمن ,بگذرد سلیگمن فهمید

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

109961459 هنر رزمی آیکیدو ، یکی از برترین هنرهای رزمی جهان تاسیسات برقی و مکانیکی صنعتی vectorisunlg مای دیبا موویز بهترین وکیل تهران | وکیل مجرب | وکیل zhplus61 esmaeil09 samaninsuranceagent albrozgrafikt